زن دوم همسر 41 سالهام بودم و خبر نداشتم!
پیرمردی با چشمانی پر از خستگی روزگار و حسرت به کندی پلههای باریک دادگاه خانواده را یکی پس از دیگری طی میکند و افسوس روزهایی را دارد که به نشستن نوهاش سر سفرهی عقد مردی که 20 سال از او بزرگتر بود تن داد و اکنون باید پلههای پیچ در پیچ دادگاه را مدام بالا و پایین برود تا تکلیف سرنوشت تنها نوهاش را مشخص کند...
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در راهروهای طولانی دادگاه خانواده پیرمردی همراه با دختری جوان وارد شعبه دادگاه میشوند، دختر برعکس پیرمرد گامهای بلندی برای رسیدن به دادگاه برمیدارد، به نظر میرسد همانند زمانی که برای نشستن بر سر سفره عقد عجله داشت اکنون نیز برای پایان دادن به زندگیاش عجله دارد. وقتی دلیل حضورشان را پرسیدم، دختر جوان پاسخ داد: یکسال گذشته در یک مهمانی با همسرم آشنا شدم. همه چیز با خوشی سپری شد و ما با هم ازدواج کردیم تا اینکه به طور اتفاقی متوجه شدم من همسر دوم شوهرم هستم. باور کردن این مساله به قدری برایم سخت بود که متاسفانه اقدام به خودکشی کردم.
نگاهی به جراحت دست خود میاندازد و لبخند تلخی میزند و میگوید: همسرم 20 سال از من بزرگتر است، من دختری 21 ساله بودم که به عقد او درآمدم. آن روزها پدربزرگم بارها و بارها از من خواست که حتی لحظهای به درخواست ازدواج شوهرم فکر نکنم، اما من که حرفهای او را نشنیده میگرفتم با رضایت کامل این مرد را به عنوان شوهرم انتخاب کردم. غافل از اینکه فرزند بزرگ شوهرم تنها دو سال از من کوچکتر است، زمانی که از شوهرم صحت ماجرا را جویا شدم او همه چیز را انکار کرد، اما زمانی که متوجه اسرارها و دلایل محکم من شد بدون خجالت اقرار به همه چیز کرد.
دختر جوان ادامه داد: از آن شب به بعد دیگر نتوانستم حتی ثانیهای به زندگی با شوهرم ادامه دهم، با چمدانی کوچک و آرزوهایی بزرگ منزل مشترکمان را برای همیشه ترک و به خانه پدربزرگم رفتم.
بعد از گذشت چند روز به بهانه عذرخواهی به خانهمان آمد، رفتارش عجیبتر از همیشه بود، از من خواست که به منزل مشترکمان باز گردم، اما من قبول نکردم، نمیدانم در آن لحظه چه اتفاقی افتاد که به یکباره مقابل چشم پدربزرگم آنقدر مرا کتک زد که در بیمارستان به هوش آمدم. اکنون دیگر حاضر به ادامه زندگی با او نیستم و با بخشیدن مهریه خواهان طلاق هستم.
به گزارش ایسنا، قاضی دادگاه نیز حکم طلاق این دختر جوان را به دلیل عدم حضور شوهرش در دادگاه صادر نکرد و رسیدگی بیشتر را به آینده موکول کرد.
موضوع مطلب : عقد نکاح - مهریه - طلاق - حقوق خانواده - حقوق زنان